شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …
****************************
یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد و مبصر دفترارو جمع میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!
**************************************
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم
***********************
ـه بـار یـه بـازاریـاب جـارو بـرقـی اومـد در خـونـمـون رو زد،تــا در رو بـاز کـردم قـبـل از ایـنـکـه حـرفـی زده بـشـه،پـریـد تـو خـونـه و یـه کـیـسـه کـود گـاوی رو روی فـرش خـالـی کـرد و گـفـت :
اگـه مـن قـادر بـه جـمـع کـردن و تـمـیـز کـردن هـمـه ی ایـنـها ظـرف مـدت ۱ دقـیـقـه بـا ایـن جـاروبـرقـی قـدرتـمـنـد نـبـاشـم حـاضـرم کـه تـمـام ایـنـهـا رو بخـورم !!!
گفـتـم : ســس سـفـیـد مـیـخـوای یـا قرمز؟؟؟
گفـت : چــــرا؟؟؟
گفـتـم : چـنـد روزیـه بـرق خـونـه مـون قطـعـه…
*********************************
هر وقت مهمون میخواد بیاد خونمون …
مامانم اولین کاری که میکنه اینه که …
میاد تو اتاق ما پسرا اسپری خوشبو کننده میزنه …
یعنی رسمن ما رو به چشم راسو میبینه …